کلیشه سازی ها و پیکر ترایی
 واحد صلحجو حکیمزاده واحد صلحجو حکیمزاده

بـرگردان رویگرد ها و برنامه های سازمانهای سیاسی انقلابی تراز اول در ساحه لوحه وظایف شان توجه به ظرفیتهای انسانی، اتحاد و هـمبستـگی را مشعل راه پـیروزی و موفـقیت خـویش مـیدانستند. عـناوین روزنامه ها، هـفته نـامه ها، و ماه نـامه های ایشان در مبارزه  با امپـریالیـزم جهانی با وحده و همبستگی دعوت زحمتکشان میزین یافته بود. اگـر از آن عقب تر برویم و از اعـتراضات دانشجوی سوم عقرب سال 1344 تا جنبش دانشجوی محصلان پوهنتون کابل و مضاهرات پـارک زرنگار و راه انـدازی مـارش های خـیابانی و دعوت همه نیرو های دیموکرانیک در راه تحکیم وحدت بمثابه راه نجاه تـوده ها، عنـاوین درشت آنـروزگار بود.

قـریب نیـم قـرن را پشت سرگـزشتاندیم که ما همه شـاهد زنـده دگـرگـونی ها و حوادث بی شماری، چـون کـودتای سلطنتی و تمثیل دیـمکراسی ، کـودتای 26 سرطان 1352 سردارمحـمد داود وجود نـهضت هـا، سازمانـهای سیـاه و سفـید راست چپ انقـلابی وغیر انقـلابی، جنـگ سرورجهانی و دوقطبی سقـوط اتحـاد شوروی، استـقلال کـشور هـای آسیای میـانه، تـغیرات بنـیادی اسـلامی در منـطقه، گـرآشی های افـراط گـرای اسـلامی، سقوط صدام حسین، تجزیه یوگـوسلویا، وحـدت آلمان، اتحادیه اروپا، کودتای سیاه دولتی حـوادث هـفتم ثـور و هشـتم ثـور ششـم مـیزان و بالاخـره واقـع یازده سپتامبر تا تشکیل اداره موقـت،انـتقالی، انتـخابی و فـرمایشی و صد ها وقایـع دیـگر بـوده ایـم.

اما امـروز با سپـری شدن هـمه روزگار سخت و دشوار، فراز و نشیب، فضای ترور و اختناق قصاوت و شقاوت، سیاهی ناگهواری، کجروی و دنباله روی، و قربانی های بی شماری با نام های افتخاری بزرگ چون پیشتازان و پیشقروان، پیش آهنگان خردمندان، حماسه آفرینان طلایه داران نهضت روشنفکران، مبارزین بر حق، رهبران و قهرمانان و مدبرانو آگاهان سیاسی، به جای نیاز های اساسی جامعه، صلح و امنیت ثبات، ترقی و پیشرف یکپارچگی و وحدت ملی، روند باز سازی، فرانید مدنی، اقتدار و عزت نوامیس مـلی، حفظ تـمامنی ارضی و باور ها، مـرزها، وجوه ها، اعتقادات دردها و رنجـها و قـربانی هـای مشترک.

به جنگ نامه نویسی، روایـتگری هـای غیـر مسولانه، تـذویر و جعل دروغ پراگنی وارد کردن اتهامات نا سزاگوی های دور از گـذر انصاف و ادب و اخـلاق، پکه کـردن شعله هـای داغ حوادث ناهنـجار را با شعله های صادره و وارده از بـیرون مرز، دامن زدن فضای خشونت را با کلیشه سازی ها پیکرتـرایی ها و مجسمه سازی و نماد های طلای در شـرایط که دسیسه ها و خیـانت ها با خیال آسوده چیره شده، چهره های باطل بر حـق و مـدخلات مستقیم و غـیر مستقیم، مشروع  و غـیر مشروع شفاف و غیر شفاف، خوانده و نا خوانده با نهادهای بیرون مرزی و حضورنیروهای نظامی قریب 48 کشور جهان با ساختار های واقعی و غیر واقعی ترسمی شده موجود کشور، گرایشهای قومی، لسانی، مـذهبی به بازنگری و بازرسی بپـردازیم در بسترنا سالم سمت یافته است.

به باور من این همه گـریشهای فکری، شخصی، سمـتی، با تعلقیـنهای گـروپی و گـروهی با ظـرفیتـهای سـاخته و بـافـته، ریـشه در شکل سیستم و ارکانـیزم رهبری، با حـفظ عـدم درک از وضیعت سیـاسی حـاکـم در منـطقـه، جـوی تبـلیـغات اجـانـبف مـوضع گـیری هـای مخالفین مقطعی، دایمی منطقه ای با احفظ منـافع شان در وجود سیاست های سیاه و سفید و از قـبل شنـاخته شـده، عـدم پخـتگی سیـاسی، عـدم ایـمان و اعتـقاد به حزب سراسری و درک ضعیف رهبری از وضع سازمانهای سیاسی ، اجتـماعی و اردوی منـظم ووفـادرو استـوار جمـع سپـاهیـان وفـادار به حزب و جامـعه، خـودخـواهی و قـدرت طـلبی های عناصر مطرح و ماجراجو، عـدم تـفاهـم مـرکـزیت رهبـری سالم با تعهدات سپرده شده برای مـردم در آنـزمان.

و با ایـن یـاوه سری ها امروز به عـلت خستگی هـای مـفرط، ضعف و ناتوانی و بیماری های دومـدار با رنج و درد و فـراق میهـن یا تـرک سنگرهای داغ مبارزه و شکست روزکار یا دل نوازی، شفق انـدازی با هـوای ایـن قصـر هـا، باشگاه ها، تـفریـگاه هـا، جویبار ها، با نوای بد انـدیشان، بـد کاران، بد گویان، قاتـلان، تـبهکاران،غـاصبان، شرارت پیشگان،شیادان و فریبکاران به راحت طلبی زینت صفای دل رستگاری بیگانگان کنار آمده اند.

در واقـیعت جملگی مبـلغ دستورات بیـگانگان شده انـد و یا مار ا میخواهنـد به جلب رضای دل تاریگ انیشان از ایـن قـبضه مخمصه که سالـها در گـرو آن مانـده بـودیـم رهـای بخـشد و رفـع تکلیف نمایند که حلال مشلات نیست نیست که نیست.

کشور که امروز در جولانگاه اهرمین سیاه گیرمانده است ضرورت به نجات درمان دارد که ما دست و گریبان یگدیگر بخاطر تثیبیت حق تلفی ها و مشروعیت افرادی هستیم که دیگر به تاریخ سپرده شده است.که بسیار وقت از محکمه عذاب الهی و مراتب دادگاه جواب دهی انکر و منکر با متانب به معیادگاه غرض پاداش سپرده شده است. میماند حساب باق اهل بیت.

که هر یک جواب ده اعـمال خود در برابر دادگاه الهی با تـوشه عـبادت و غـزاوت انتظار روز موعود را بـاید بکـشند، اما مـوضوع اساسی مـورد بحث ما کشور و راه هـای بیـرون رفت از این بطلان بد بختی است. که در چای اژدهای دوزخ بخاطر جـبران گناهان دیگران گیرمانده است که به بیسار نا امیدی چشمش در جستجوی رهروان آزادی صلح فـــرشته نجات میـباشد که بشارت و رهای از این پرنگاه به منزلگاه اصلی زنـده گی را بـدهـد. که با تـرسیم چنـین سفـر نـامه هـا، جنگ نـامه ها، منظـومه ها و بازگـوی در شرایـط غـربت، بی سـروسامـانی، دشـواری، نـگـرانی درد دوری از ریشه مان در آشیان دیـگران به مـنزلگاه مقـصود نخـواهیم رسید. دادگاه خلق حکم سنگسار مرتگبین چنین جنایتکارن را صادر خواهد کرد. این موقع دلجوی نه باز جـوی خشـم و کینه است هنوز هم ناوقـت شده است بایـد جـلو آنـرا گـرفت.                                                                                   


January 24th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات